تا الان در ارتباط با دومین خط دفاعی بدن دو مورد را مورد بررسی قرار دادیم. علاوه بر بیگانه خوار ها و گلبول های سفید پروتئین ها نیز در دومین خط دفاعی بدن دارای نقش هستند.
نکته: پروتئین ها خود سلول نیستند و نوعی درشت مولکول هستند که از واحد هایی به نام آمینو اسید تشکیل شده اند و دارای پیوند پپتیدی بین اجزای خود هستند.
نوعی پروتئین که در خوناب به صورت محلول هستند پروتئین های مکمل نام دارند. پروتئین های مکمل هم در بدن افراد سالم و هم در بدن افراد آلوده وجود دارد با این تفاوت که در بدن افراد سالم به صورت غیر فعال هستند اما پس از ورود عوامل بیماری زا به صورت فعال در میآیند. پس از این که یکی از پروتئین های مکمل فعال شد باعث میشود که پروتئین های دیگر نیز فعال شود و به این ترتیب پروتئین های مکمل پشت سر هم فعال میشوند.
پروتئین های که به این ترتیب فعال شده اند با کمک یکدیگر ساختار حلقه مانند در غشای میکروب ها به وجود میآورند. منفذی که به این ترتیب در غشای میکروب به وجود میآید باعث میشود کنترل ورود و خروج مواد در میکروب مختل شود و در نتیجه یاخته بیگانه میمیرد. علاوه بر این موارد قرار گرفتن پروتئین های مکمل در غشای یاخته میکروب باعث تسهیل فرایند بیگانه خواری میشود.
علاوه بر پروتئین های مکمل نوع دیگری از پروتئین ها وجود دارد که در دومین خط دفاعی دارای نقش است این نوع پروتئین اینترفرون نامیده میشود. اینترفرون به دو نوع اینترفرون نوع1 و نوع2 تقسیم میشود. اینترفرون نوع یک از یاخته هایی که آلوده به ویروس شده اند ترشح میشود و علاوه بر این که خود آن یاخته ها را در برابر ویروس مقاوم میکند باعث مقاوم شدن یاخته های مجاور نیز میشود.
اینترفرون نوع دو از یاخته های کشنده طبیعی و لنفوسیت T ترشح میشود و درشت خوار ها را فعال میکند.. اینترفرون نوع دو نقش مهمی در مبارزه با سلول های سرطانی دارد.
نکته: پروتئین های مکمل به صورت طبیعی در بدن حضور دارند اما اینترفرون در صورت ورود ویروس و یا سرطانی شدن سلول ها در بدن تولید میشود.
نکته: اینترفرون نوع دو به صورت مستقیم باعث مرگ یاخته های سرطانی نمی شوند بلکه با فعال کردن درشت خوار ها سلول های سرطانی را از بین میبرند.
اینترفرون هم از دفاع اختصاصی و هم از غیر اختصاصی ترشح می شود
اینترفرون ها به طور کلی هر دو نوعشان روی سلول های خودی متصل می شوند.
اینترفرون ها فقط روی توقف پیشرفت ویروس و سرطان نقش دارند و روی باکتری ها و قارچ ها اثر ندارند
نکته: یاخته های کشنده طبیعی که نوعی لنفوسیت هستند نیز با تولید پرفورین و انزیم القا کننده مرگ باعث از بین رفتن یاخته های سرطانی و سلول های آلوده به ویروس میشدند.
پاسخ التهابی در مکان هایی به وجود میآید که دچار بریدگی و یا زخم شده است. به عبارت بهتر پاسخ التهابی نوعی پاسخ موضعی است که به دنبال آسیب بافتی به وقوع میپیوندد. نشانه های پاسخ التهابی قرمزی، تورم، گرما و در مکان آسیب دیده میباشد.
در نتیجه پاسخ التهابی میکروب ها میمیرند، از تکثیر آن ها جلوگیری میشود و باعث تسریع بهبودی میگردد.
در محل آسیب دیده سلول های ماستوسیت وجود دارند و این سلول ها نیز همراه با بافت آسیب میبینند. ماستوسیت های آسیب دیده هیستامین را رها میکنند.
نکته: ماستوسیت های سالم و آسیب دیده هر دو دارای هیستامین هستند اما فقط ماستوسیت های آسیب دیده هستند که هیستامین را آزاد میکنند.
نکته: علائم التهاب در نتیجه هیستامین به وجود میآید.
هیستامین باعث گشاد شدن رگ ها میشود و به این ترتیب گلبول های سفید و خوناب بیشتری به محل آسیب دیده از طریق رگ خونی حرکت میکند همچنین خروج پروتئین های مکمل از خون را بیشتر می کنند. در نتیجه خوناب بیشتری نیز از طریق رگ های خونی به محل آسیب دیده نشت پیدا خواهد کرد.
علاوه بر این موارد یاخته های دیواره مویرگ ها در محل آسیب دیده و درشت خوار ها پیک شیمیایی تولید میکنند که وظیفه این پیک ها شیمیایی این است که گویچه های سفید بیشتری را به محل آسیب دیده فرا میخواند.
نوتروفیل ها که دارای حرکات سریعی در بین گلبول های سفید هستند به همراه مونوسیت ها با استفاده از فرایند تراگذری وارد بافت میشوند. نوتروفیل با استفاده از بیگانه خواری میکروب ها را از بین میبرد اما مونوسیت بعد از ورود به بافت تبدیل به ماکروفاژ (درشت خوار ) میشود و سپس به بیگانه خواری میپردازد!
پس از این فرایند و در انتها میکروب های مرده به همراه گلبول های سفید مرده و بیگانه خوار ها روی هم چرک را به وجود میآورد.
مراحل التهاب:
باکتری ها پس از بریدگی و یا آسیب بافتی وارد بدن میشوند. (همچنین می توانند خودشان به بدن آسیب بزنند و ایجاد التهاب کنند.)
ماستوسیت هایی که در این محل در بافت حضور دارند و آسیب می بینند ( نه همه ماستوسیت ها ) هیستامین ترشح می کنند. ( اثر آن را در ستون قبلی بخوانید.)
نوتروفیل ها و مونوسیت ها با فرایند دیاپدز از دیواره مویرگ ها خارج میشوند. (ماکروفاژ ها زیاد می شوند)
پروتئین های مکمل که به صورت غیر فعال هستند، فعال میشوند و با اتصال به غشای باکتری ها فرایند بیگانه خواری را تسهیل میکنند.
درشت خوار هایی که در محل وجود دارند علاوه بر این که بیگانه خواری میکنند با تولید پیک شیمیایی به همراه یاخته های دیواره مویرگ ها باعث حرکت بیشتر خون و گلبول های سفید به محل آسیب دیده میشود.
هیستامین علاوه بر این باعث گشاد شدن رگ میشود نفوذپذیری آن را نیز زیاد میکند در نتیجه مواد بیشتری وارد بافت میشوند.
عواملی که در دومین خط دفاعی بدن دارای نقش بودند را خواندیم: بیگانه خوار ها، گویچه های سفید، پروتئین ها، پاسخ التهابی و در آخر تب که الان میخوانیم:
نکته: هیپوتالاموس یا زیر نهنج در زیر تالاموس قرار گرفته و دمای بدن، تعداد ضربان قلب، فشار خون، گرسنگی، تشنگی و خواب را تنظیم میکند.